۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

مبحث شیرین نرخ بهره و اقتصاد مک دونالدی ایران- 4

دریادداشتهای پیشین به اختصار به بررسی دو نظریه در باره نرخ بهره پرداختم و گفتم که دنیای واقعی اندکی پیچیده تر است. همین جا باید تاکید بکنم که پیچیده تر بودن واقعیت به این معنا نیست که دیگر جائی برای نظریه پردازی اقتصادی و اصولا برای « منطق اقتصادی» نیست و می شود همانند شماری از دولتمردان کنونی ایرانی به انکار بدیهیات و حتی منطق عامیانه اقتصادی پرداخت....
این هم خیلی خواندنی است.

۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعه

مبحث شیرین نرخ بهره درایران-3

یشتر گفته بودم که کینز با تئوری وجوه وام دادنی موافق نبود. نکته اول این که به نظر کینز توانائی عوامل اقتصادی به پس انداز به میزان درآمدشان بستگی دارد ( درآمد فعلی) و نکته دوم اینکه، اقتصاد کینز اقتصاد اشتغال کامل نبود ....

۱۳۸۷ خرداد ۸, چهارشنبه

گزارشی از سه خودکشی

گزارش را دراینجا بخوانید و از خواندن کامنت ها هم غفلت نکنید.

۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه

مبحث شیرین نرخ بهره-2

«....در خصوص زمین و مسکن، هم، این دیگر دو تا دوتا چارتای عرضه و تقاضای ساده است که وقتی تقاضا زیاد شود که با این کار می شود، عرضه نمی تواند به سادگی و به همان میزان زیاد شود تا بازار بتواند بدون این که قیمت ها خیلی بالا و پائین برود و یا بروضع اشتغال تاثیرات عجیب وغریب بگذارد به یک تعادل تازه برسد. وقتی پس انداز کردن در اقتصادی « صرف» نکند، که با این سیاست های ملانصرالدینی دولت آقای احمدی نژاد صرف نمی کند، تورم از کنترل خارج می شود. ....»

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

مبحث شیرین نرخ بهره درایران!

دراقتصادی که درآن نظام قیمت ها قرار است شرایط را برای بهینه کردن استفاده از منابع کمیاب هموار کند، نرخ بهره یکی از« قیمت» های بسیار مهم دراین اقتصاد است. مقدمتا باید گفت که اگراین « قیمت» در سطح بالائی باشد و یا به طور مصنوعی در سطح بسیار پائینی حقظ شود، پی آمدش عملکرد غیر کارآمد این « قیمت» خواهد بود که به نوبه پی آمدهای بسیار مهمی بر دیگر بخش های اقتصاد خواهد داشت. اگرچه نرخ بهره را می توان « قیمت» دانست- که هست- ولی باید افزود که یکی از « قیمت » های بسیار مهم دریک اقتصاد بازارگراست. چرا نرخ بهره مهم است؟ چون:
- نرخ بهره مشخص می کند که وام گیرنده به وام دهنده به ازای وامی که گرفته است، چه میزان باید بپردازد.
- نرخ بهره بخشی از هزینه سرمایه گذاری در یک بنگاه اقتصادی است.
- نرخ بهره برنرخ ارز هم اثر می گذارد.
- ارزش بسیاری از دارائیها باتغییرات نرخ بهره تغییر می کند.
همان طور که پیشتر گفته شد، نرخ بهره یعنی آن چه که یک وام گیرنده به وام دهنده می پردازد. ولی چراباید این را پرداخت؟ درپاسخ می توان گفت حداقل به دو دلیل:
- این که وام دهنده برای مدتی مقداری از پول خود را دراختیار وام گیرنده می گذارد که به ازای آن باید چیزی دریافت کند.
- این کاروام دهنده بسته به شرایط، میزان متفاوتی ریسک دارد که باید در نظر گرفته شود.
یعنی اگربه شکل دیگری بخواهم گفته باشم، این می شود که وام دهنده تصمیم می گیرد که بخشی از پولی که دارد- و امن هم هست- را در زمان حال مصرف نکرده، و در آینده ای که نامطمئن است، هزینه نماید. به سخن دیگر، نرخ بهره به واقع پاداشی است به پس انداز کننده که از خیر مصرف آن وجوه گذشته است. توجه دارید که حتی اگر پس انداز کننده ای عقیده اش درباره پس انداز تغییر هم بکند ولی برای مدت معینی قادر به مصرف آن پول نخواهد بود. بگویم و بگذرم که وقتی دارم از این مسایل حرف می زنم، دارم از یک دوره مشخص سخن می گویم و باید به تاثیر عوامل گوناگون بررفتارها دراین دوره توجه کنیم.
- وام دهی برای مدت مشخص
- گذشتن از مصرف برای مدت مشخص
- سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای برای کسب درآمد برای یک مدت معلوم
به این ترتیب، صحبت به واقع برسر نرخ بهره انتظاری است ولی ما عمدتا از نرخ بهره ای که هست آگاهی داریم. میزان اسمی نرخ بهره، یعنی آن چه که در تابلوی اعلانات شعبات بانکی به نمایش درمی آید یا در آگهی های روزنامه مشاهده می کنیم، به واقع نرخی است که پرداخت می شود. بد نیست در نظر بگیریم که این نرخ باید 4تا جزء داشته باشد، یعنی:
- نرخ بهره اسمی، باید مساوی باشد با جمع:
- میزان واقعی بهره
- فوق العاده برای تورم
- فوق العاده برای نقدینگی
- فوق العاده برای ریسک
همین جا بگویم که « فوق العاده» را به جای premium گذاشته ام چون معادل بهتری به نظرم نمی رسد. « جایزه» که اغلب به جایش استفاده می شود، را دوست ندارم.
نرخ واقعی بهره آن نرخی است که حتی وقتی قیمت ها ثابت است و هیچ ریسکی هم وجود ندارد،مورد تقاضای وام دهنده است. یعنی آن چه که برای گذشتن از مصرف لازم است. به این ترتیب می توان گفت که وام دهنده ترجیح می دهد تا برای مدت زمان کوتاه تری وام بدهد. یعنی برای مدت کوتاه تری از توانائی خود برای مصرف صرفنظر بکند و از جمله به همین خاطر است که نرخ بهره دراز مدت از نرخ بهره در کوتاه مدت بیشتر است. اختلاف بین این ها همان چیزی است که آن را فوق العاده برای نقدینگی خوانده ام. از همین جاست که نرخ بهره برای وامهای بسیار طولانی مدت بیشتر می شود تا پی آمدهای ناشی از افزایش قیمت ها را جبران نماید. و بالاخره عامل نهائی هم فوق العاده برای ریسک های دیگر است. این بخش به میزان ریسکی بودن یا نبودن وام در مقایسه با میزان متوسط ریسک در بازار بستگی دارد.
و اما این نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟ یعنی آیا این کارحساب و کتاب دارد یا مثل ایران عزیزخودمان، آقای رئیس جمهور می تواند هروقت عشقش کشید، نرخ بهره را بالا و پائین ببرد؟
باقیش بماند برای یک وقت دیگر....

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

فرصت داریم تا فرصت!

آقای وزیرامورخارجه می گوید، «اگر بدانیم این مدیریت امانت ماست و توجه‌ای به محتوای آن نداشته باشیم جهولیم؛ در یك نظام اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مدیریت در هر سطحی یك فرصت است»
با آن چه که درباره کارهای ایشان گفته می شود، من یکی تردید ندارم که آقای متکی از این « فرصت» طلائی به واقع دارند خوب استفاده می کنند!

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۷, جمعه

برای افزایش تورم چه بکنیم؟

آقای عبدالرضای داوری در « سودمندی کاهش سود» در کیهان 25 اردبیهشت (پنجشنبه) پس از اندکی بد وبیراه به « حلقه های فکری نزدیک به اجماع واشنگتنی» و به « نئولیبرال های اقتصادی» آورده است که : «همه كسانی كه دستی از دور بر آتش تولید- چه تولید صنعتی و چه تولید كشاورزی- دارند به خوبی دریافته اند كه «تولید» بدون اتكاء به «تسهیلات بانكی» امری دشوار و در مواردی ناممكن است و وابستگی تولیدكنندگان به تسهیلات بانكی امری رایج و بدیهی است. در چنین شرایطی كاهش نرخ سود بانكی به كاهش هزینه های تولید و طبیعتا كاهش قیمت نهایی محصولات خواهد انجامید كه خود كاهش نرخ تورم را به همراه خواهد داشت.» و بعد به دنبالش آورده است «بدیهی است نرخ بهره كه در صنعت و همه بخش های مولد اقتصادی به عنوان «هزینه تامین مالی» معرفی می شود، هرچه بالاتر رود، هزینه تمام شده هر واحد محصول را بالاتر خواهد برد و در نتیجه به بالارفتن قیمت كالای تولیدی برای مصرف كننده منجر می شود كه سرجمع آن در سطح بازار به عنوان افزایش تورم بروز می نماید.»
سئوالی که برای من پیش آمده است این که اگر این رابطه ای که ایشان از آن سخن می گویند درست است، چرا آقای احمدی نژاد دستور داده است که فقط 2% از این هزینه های پدرسوخته کم بشود؟ آیا بهتر نبود که ایشان دستور می دادند که نرخ بهره به طور مطلق از اقتصاد حذف بشود چون در آن صورت اگر ادعای شان درست باشد، هزینه تمام شده و قیمت کالای تولیدی آن قدر پائین خواهد آمد که حتی بعید نیست میزان تورم در ایران منفی هم بشود! البته در همین نوشته ادعا کرده است که «در سال 2007، آمریكا و اتحادیه اروپایی برای مقابله با بروز تورم بالا، نرخ سودهای بانكی را در سه مرحله كاهش داده اند و باز هم در تلاش هستند تا این روند را در سال جاری نیز ادامه دهند» البته آقای داوری چیزی به گوشش خورده است ولی نمی داند که چرا دراین جوامعی که نرخ تورم شان با 50% افزایش امسال شده است 3%، ازنرخ بهره کاسته اند. حالا بماند که در انگلیس و دیگر اعضای دراتحادیه اروپا با همه این کاستن ها هنوز نرخ بهره از نرخ تورم بیشتر است. کاستن از نرخ بهره، دروجه عمده برای کمک به بخش مسکن بود که در این جوامع گرفتار بحران شده است. کما این که دیروز رئیس بانک مرکزی انگلیس که درباره مخاطرات اقتصادی آینده به مردم گزارش می داد از احتمال افزایش نرخ تورم در یک سال آینده به 3.7% خبر داد و مفسران اقتصادی هم امروز بطور متفق القول گفته و نوشته اند که فرایند کاستن از نرخ بهره- به همین دلیل- متوقف شده است. یعنی با همین افزایش کمتر از 2 درصد بر نرخ تورم، کاستن از نرخ بهره، آن هم به قصد و هدف دیگری، نه آن گونه که آقای داوری به غلط ادعا می کند، سیاست اشتباهی می شود که دنبال نخواهد شد. و اما در ایران عزیز، به غیر ازمردم عادی که کمرشان دارد زیربار افزایش قیمت ها خرد می شود، دولت و مدافعانش درباره بهتر شدن وضع معیشت همین مردم خرده فرمایش می کنند و اگرچه با عشوه و ناز، وجود تورم را می پذیرندولی مثل همه تاریخ مان، دربرابر مصیبتی که برسرمردم آورده و می آوردند مسئولیتی قبول نمی کنند. وزیر بازرگانی هم از « تورم وارداتی» سخن می گوید و دیگران هم، ولی روشن نیست که چراست و چگونه است که احتمالا به غیر از زیمبابوه که یک رئیس جمهور آنتیک ومادام العمر دارد، تورم ایران از بقیه کشورهای جهان بیشتر است. معترضه بگویم که در گزارش بین المللی اخیر ایران چهارم یا پنجم بود ولی ا زهمه سو خبر داریم که در یک سال گذشته تورم درایران به همت سیاست های شیر یا خطی دولت مهر ورز به واقع « رونق» گرفته است و بعید نمی دانم که الان بعد از زیمبابوه، ما باشیم با تورمی که عملا از کنترل خارج شده است. باز گفتن این قصه بماند برای فرصتی دیگر، ولی باید گفت و به صدای بلند هم گفت که اگربانک مرکزی جمهوری اسلامی دربرابر این اقدام سخیف آقای احمدی نژادباقاطعیت نیایستد، تردید نداشته باشید که نه فقط تورم از این هم بیشتر خواهد شد بلکه، قیمت و اجاره مسکن از آن چه که هست هم فراتر خواهد رفت. نمی دانم خنده دار است و یا گریه آور که آن وقت همین آقای احمدی نژاد ادعا می کند که « تصمیمات اقتصادی دولت بسیار بسیار عالمانه اند».
اگر علم این است! خدایا ملت شریف ایران را از «علم» این نوع « دوستان» حفظ بفرما! این ملت خودش می داند با دشمنانش چگونه مقابله کند!

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

بازهم در باره بحران مالی بین المللی

«....برای این که مقیاسی از زیان ها به دست بدهم[1] به اشاره می گذرم که سیتی گروپ با زیانی معادل 40.7 میلیارددلار بیش از 30% ارزش دفتری خود را از دست داد. درخصوص بانک سوئیسی یو اس بی، میزان زیان 38 میلیارددلار بود که بیش از 55% ارزش اسمی بانک است. میریل لینچ 31.70 میلیارددلار ضررکرده است که بیش از 70% ارزش اسمی آن است. مورگان استنلی، با زیانی معادل 12.60 میلیارد دلار، و بانک کردیت سوئیس، 6.30 میلیارددلار و بانک دوئه چه هم 7.25 میلیارددلار، بانک امریکا، 7.21 میلیارددلار و سرانجام جی پی مورگان چیس هم تاکنون 9.70 میلیارددلار زیان داشته است. البته این زیانها تاثیرش را برروی بازار کار هم گذاشته است. به عنوان مثال، سیتی گروپ[2] که در ماه ژانویه 4200 نفر را بیکار کرده بود، درآوریل ازبیکار کردن 9000 نفر دیگر خبر داد.مریل لینچ از بیکار کردن 4000 نفر از کارمندان خود خبر داد. مرکز تحقیقات اقتصادو تجارت برآورد کرده است که در مراکز مالی لندن تقریبا 20000 فرصت شغلی از دست خواهد رفت یعنی برای سال 2008 که تخمین کارمندان بیکار شده تنها 7000 بود، اکنون این میزان به 11000 نفر رسیده است و براساس برآورد این مرکز پژوهشی در سال 2009 نیز 8200 نفر دیگر در مراکز مالی لندن بیکار خواهند شد[3].م...
[1] http://news.bbc.co.uk/1/hi/business/7096845.stm
[2] http://news.bbc.co.uk/1/hi/business/7354266.stm
[3] http://uk.reuters.com/article/fundsNews/idUKNOA42385320080414

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۱, شنبه

درباره بحران مالی بین المللی

دوست جوانی از من خواسته است در باره بحران مالی بین المللی هم چیزی بنویسم. با این که در باره این بازارها چیز دندان گیری نمی دانم ولی از سر تفنن چند کلمه ای نوشته ام که می خوانید.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

آئین بزرگداشت دکتر حسین عظیمی

برای مشاهده جزئیات لطفا روی عکس کلیک کنید.
حیف و صدحیف که درایران نیستم تا بتوانم در این مراسم شرکت کنم.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

اقتصاد الله بختکی ما

حتما دراینجا خوانده اید که دادستان کل کشور درنامه شدیداللحنی به ریاست جمهوری نسبت به « واردات بی رویه اسباب بازی» به کشور هشدار داد. به طور مشخص نگرانی آقای دری نجف آبادی به واردات « باربی، بت من، اسپایدر من، و هری پاتر...» معطوف شده است. البته خبر ندارم که دولت قرار است چه بکند ولی جالب این که به روال همیشگی از « هجمه» سخن می گوید و به قول ایشان از « معاوضه کردن سرمایه ملی کشور با کالاهای بنجل وارداتی، تشریفاتی» که اتفاقا ضرورتا ادعاهای غلطی نیستند. ولی سئوال این است که این آقای دری نجف آبادی تا به حال کجا بودند و چرا تا کنون در باره این اقتصاد الله بختکی ما به کسی هشدار نداده اند!
آیا ایشان از وضعیتی که در بازار شکر موجود است خبر ندارند یا این که پرداختن به آن « صرف» نمی کند؟ «تولید سالانه شکر حدود 2/1 میلیون تن و مصرف آن نزدیک به 7/1 میلیون تن است و به همین دلیل سالانه حدود 500 تا 700 هزار تن شکر وارد کشور می‌شود اما با واردات بی‌رویه شکر طی دو سال گذشته، عملاً حدود 3 میلیون تن شکر وارد کشور شده است. » البته از منابع دیگر خبرداریم که میزان واردات به واقع بین 6 تا ده میلیون تن بود به جای 500 هزار تنی که کمبود وجود داشت. آیا چنین کاری معاوضه سرمایه ملی با آن چه که مورد نیاز نیست، نبود؟
آیا ایشان از افزایش واردات اتوموبیل های گران قیمت خبر ندارند؟
آیا از آنچه که برصنایع چای می گذرد بی خبرند؟ «اتحادیه کارخانجات چای‌سازی در نامه‌ای به رئیس بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری با اشاره به ورشکستگی و تعطیلی کارخانجات چای‌سازی ‌آورده است: هم اکنون حدود 100 هزارتن چای درانبار بخش خصوصی باقی مانده و بیش از90 واحد چای سازی تعطیل شده و یا صاحبان آنان بدهکار هستند». حالا که دارم از ورشکستگی می گویم پس این خبر را هم بخوانید که «امسال 140 شركت نوشابه سازی بعلت عوارض بالا از جمله 10 درصد عوارض بالای دولت ورشكست شده‌اند»
راستی آیا جناب دری نجف آبادی از واردات بی رویه برنج که وبال گردن شالیکاران ایرانی شده است، بی خبرند؟ آیا خبر ندارند که «به‌رغم تاكيد بر نياز به واردات حدود 300 هزار تن برنج در سال‌جاري اما تاكنون حدود 700 هزار تن برنج وارد شده كه از اين ميزان تنها150 ‌هزار تن آن به‌صورت رسمي‌وارد شده است. وي تاكيد كرد: در حال حاضر در بندرعباس در مقابل ورود رسمي ‌يك لنج حامل برنج حدود سه تا چهار لنج به‌ صورت غيررسمي‌ وارد مي‌شود . قرباني گفت: اين در حالي است كه هنوز در انبارهاي كشور برنج سال گذشته نيز موجود است»
اگر به واقع نگران سوزاندن سرمایه های ملی هستند، سری به اینجا بزنند از نابودی صنایع داروسازی باخبر خواهند شد.
و اما از صنایع پوشاک، این هم هم خبری که ظاهرا مورد توجه آقای دری نجف آبادی قرار نگرفته است: «واردات بی‌رویه كالاهای چینی و قاچاق پارچه سبب ورشكستگی تولید كنندگان داخلی شده است به نحوی كه آنان تنها با 20 درصد توان تولیدی خود كار می‌كنند.»
و اما ناگفته نگذارم که در خصوص مسایل اقتصادی، به قرار اطلاع هیچ چیزمان برسرجایش نیست. اخبار پراکنده ای را دربالا خوانده اید، حالا این هم نکته قابل تاملی است که «جديد ترين گزارش ها حاكی از آن است كه بانک توسعه صادرات ايران برای واردات کالا تسهيلات پرداخت می کند» من نمی دانم چرا نام این بانک را به « بانک توسعه واردات» تغییر نمی دهند؟
حالا که این ها را خوانده اید بد نیست به چند عنوان خبری هم توجه کنید تا سر از شیوه اداره این اقتصاد الله بختکی ما در بیاورید:
وزیر نیرو می گوید که «علت گرانی کم آبی است». مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت، به این گمان است که «زمین، عامل اصلی تورم است»
نماینده مجلس و عضو کمیسیون برنامه و بودجه معتقد است که «گرانی تقصیر دولت و مجلس است، مردم صبر کنند» گر صبر کنند ز غوره حلوا سازیم!
«نماینده مشهد: سیاست اقتصادی دولت منشا ایجاد تورم است».
«کوچک زاده: گرانی، کار استکبار جهانی است»
«قدرت الله علیخانی، عضو فراکسیون اقلیت گفت: در بحث گرانی ها قطعا مافیا وجود دارد ولی نمی دانیم سرنخش کجاست و سندی نداریم»
به گفته نماینده « اقتصاددان» مجلس، «مهم‌ترین علت تورم، تزریق نقدینگی ازسوی دولت بود»
«رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: «اگر گرانی هست در عوض امنیت وجود دارد، امنیتی که امروز در ایران وجود دارد درهیچ جای دنیا نیست»
من می گویم، بر منکرش لعنت.... شما هم بفرمائید: آمین.