۱۳۸۷ فروردین ۱۱, یکشنبه

رویاهای پریشانِ آقای مستأصل

درجوانی که پر حوصله تر بودم یا بی حوصلگی ام اندکی کمتر بود، گاه قصه هم می نوشتم. حالا یکی را می گذارم اینجا که بیش از این گرفتار عذاب وجدان نباشم که به علت گرفتاری نمی توانم مطلب دندان گیری دراینجا بنویسم. با پوزش و شرمندگی....

۱۳۸۷ فروردین ۸, پنجشنبه

بیچاره زبان فارسی!

این تیتر را که خواندم بی اختیار گفتم بیچاره زبان فارسی: «تيم ملی فوتبال ايران پيروزی دو بر صفر در مقابل کويت را مساوی کرد»
اگراین پیروزی دو بر صفر بود دیگر چی شد که مساوی شد! ولی یارو در نظر نگرفته که اولا، یک مسابقه فوتبال حداقل 90 دقیقه است و تا وقت سر نشود، نمی شود از پیروزی سخن گفت. واما، جریان این است که درابتدای بازی ایران دو برصفر جلو بود و بعد کویتی ها گل زدند- انگار که حق نداشتبند گل بزنند!. خوب، پدرآمرزیده همین را بگو دیگر چرا زبان فارسی را که شکر است، خراب می کنی!

۱۳۸۷ فروردین ۷, چهارشنبه

درحاشیه یک مصاحبه

دراینجا مصاحبه ای از آقای دکتر هوشنگ امیراحمدی آمده است که در پاسخ این سئوال : «اما خاورمیانه فقط اسراییل نیست شلیک حتی یک گلوله توپ قیمت رو به افزایش نفت را به بشکه ای بالای 100دلار می برد؟ گفته اند که:
«قیمت نفت در آمریکا یک چهارم قیمت نفت در اروپا، چین و ژاپن و غیره است هر چه قیمت نفت بالا برود به سود آمریکا است»
دروغ چرا از پاسخ ایشان خیلی تعجب کردم. جالب این که ایشان هم استاد دانشگاه هستند و هم مدير مرکز مطالعات خاورميانه در یک دانشگاه صاحب نام امریکائی، و هم رئیس « شورای ایرانیان آمریکا» ولی درهمین پاسخ کوتاه چند و چندین اشتباه اساسی و خیلی جدی دارند.
اولا، قیمت نفت درامریکا یک چهارم قیمت نفت دراورپا نیست. به احتمال زیاد منظور آقای دکتر قیمت بنزین است که دراروپا با مالیاتی که دولت ها برآن می بندند، به مراتب بیشتر از قیمت بنزین در امریکاست. ولی آن چه که در این کشورها برای خرید نفت دربازار لندن یا نیویورک می پردازند، تفاوتی ندارد. این یکی،
ادعا نادرست دوم هم این است که « هر چه قیمت نفت بالا برود به سود امریکا است» که من نمی دانم این ادعا را برچه اساسی و بر چه مبنائی مطرح می کنند؟ یعنی آیا ایشان خبر ندارند که بالا رفتن قیمت نفت- به خصوص به اندازه ای که بالا رفته است- به نفع هیچ کس نیست. یعنی ایشان آیا از این سیر به هم فزاینده تورمی در اقتصاد جهان خبر ندارند. حتی دراقتصاد امریکا، آیا خبر ندارند که از جمله تورم ناشی از بالارفتن قیمت نفت از سوئی و بحران مالی بازار مسکن، برای سیاست پردازان امریکائی معضلی شده است چون از سوئی باید برای کنترل تورم نرخ بهره را افزایش بدهند واین در حالی است که برای جلوگیری از گسترش بحران مالی به دیگر بخش های اقتصاد، باید از نرخ بهره بکاهند.
نه آقای دکتر سخت اشتباه می کنید. هرچه قیمت نفت بالابرود به سود امریکا نیست.

۱۳۸۷ فروردین ۳, شنبه

پیش به سوی جهانی کردن توطئه پنداری

هرچه سعی می کنم در باره سیاست های روزمره ایران چیزی ننویسم، مثل این که نمی شود. یعنی دوستان بی تعارف، نمی گذارند این روزهای اول سال جدید ، دلمان را به نو شدن سال خوش کنیم. من درجای دیگری به اشاره نوشتم که یکی از پی آمدهای بی اختیاربودن تاریخی ما این است که تقریبا همه مان کشته و مرده توطئه پردازی هستیم. یعنی درذهنیت ایرانی ما وقتی خودمان اختیاری نداشته باشیم که نداریم، در نتیجه همه چیز پی آمد کارهای دیگران می شود و به این ترتیب، برای ما، چیزی نیست که با دخیل بستن به این یا آن توطئه قابل حل نباشد. فرق نمی کند. دولت فخیمه، از گرانی مسکن، یا تورم، و بیکاری بگیر تا برنامه هسته ای و مقولات فرهنگی را با « توطئه» توضیح می دهد و خودمان هم دراغلب موارد دست کمی از دولت فخیمه نداریم. یعنی، هرکاری که دولت فخیمه می کند از نظرما، بیان بیرونی یک توطئه است بر علیه ما. مدتی پیش آقای خاتمی، این تخم لق رادردهانها شکاند که با «مشارکت مظلومانه و با نشاط» از « بهم زدن بازی» سخن گفت- حالا بماند که با تجربه مجلس ششم، نمی دانم از کدام « بازی» سخن می گفتند! یعنی حتی اگرچیزی شبیه به مجلس ششم هم به دست آمدنی بود، که درآن « اصلاح طلب ها» اکثریت قاطع داشتند، باز هم دسته گلی به سرمردم نمی زدند کما این که نزدند. درکنار خورده شیشه داشتن جنس خودشان، مقدار زیادی هم به اعمال قدرت شورای نگهبان و احکام حکومتی بر می گشت. یعنی می خواهم بگویم وقتی شما در قانون اساسی چنین امکاناتی دارید، دیگر نیازی به بازی نیست که کسی بکوشد « بانشاط» یا با گریه و زاری آن را برهم بزند. با این همه الان در بیانیه تحلیلی حبهه مشارکت اسلامی ایران می خوانیم که اگرچه تکلیف 160 کرسی مجلس ازپیش روشن شده بود و اگرچه 90 درصد نامزدهای اصلاح طلب به ویژه غالب چهره های شاخص آنها رد صلاحیت شده بودند ولی همین دو تا و نصفی نامزدهای اصلاح طلبان «بازي اقتدارگرايان را، كه در پي حذف كامل يك جناح از انتخابات و زمينه‌سازي جهت حذف آنان از عرصه فعاليت‌هاي سياسي در آينده بودند، بر هم زد ». خوب انشاالله که مبارک باشد. داشتم با خودم کلنجار می رفتم که سر از این « بازی» و به خصوص بهم خوردنش در بیاورم که با خبر شدم که « بسیج دانشجوئی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران هم به مناسبت این انتخابات بیانیه ای صادر کرده و در آن خبر داده که « رای آگاهانه» مردم، نه فقط آب پاکی را بردست « اصلاح طلبان» که در این بیانیه « تجدید نظر طلبان» خوانده شده اند، ریخت بلکه « به معنای دقیق کلمه « بازیشان را بهم زد». مشاهده می کنید که باز رسیدیم به یک بازی دیگر. مسلما منظوربیانیه نویسان بسیج همان بازی ای نیست که آقای خاتمی از آن سخن گفته بود! البته بسیج دانشجوئی از ردصلاحیت ها که به گمانش « قانونی» است دفاع کرده و غیررقابتی خواندن « انتخابات» را نشان از توطئه دیگری می داند برعلیه جمهوری اسلامی. واقعا نمی دانم اگر روزی روزگاری « توطئه» ور بیفتد، تکلیف ما چه می شود؟ سئوالی که از زیادی سادگی ظاهرا به ذهن نویسندگان این بیانیه نمی رسد این که اگر به واقع به آن چه که می نویسید باور دارید، و خدای ناکرده دروغ نمی گوئید، خوب چه اشکالی دارد اجازه بدهید تا به قول خودتان « رای آگاهانه و معنادارمردم» این « توطئه گران» را برسر جای شان بنشانند! به واحدهای نظارت و شورای نگهبان دیگر چه نیازی که عملا با شیر یا خط و صرفا براساس باورهای سیاسی صلاحیت را تصویب و یا تکذیب کرده و به جای انتخاباتی که زیبنده همان مردم آگاه باشد، بالماسکه ای راه بیندازند که حتی خودتان هم می دانید نه رقابتی بود و نه آزاد. نویسندگان بیانیه از دیگران می خواهند که به معنای واقعی این رای ها بیندیشند که رهنمود بسیار وزینی است. اتفاقا همگان باید چنین کنند. ولی خودشما این را چگونه معنا می کنید که بخش کثیری از نمایندگان مجلس کنونی که تائید صلاحیت هم شده بودند ولی رای نیاوردندو انتخاب نشدند. به گمان شما، معنای این رای معنا دارچیست؟

۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

سنگ بزرگ علامت نزدن است....

وقتی اقای احمدی نژاد از طرح بزرگ تحول اقتصاد کشور حرف می زنند من نمی دانم چرا فکر می کنم که مردم باید از همین حالا سنگربندی را شروع کنند تا خیلی به آنها سخت نگذرد. بخش عمده ای از وعده هائی که می دهد قدیمی اند و بارها ازایشان « داستانش» را شنیده ایم. از جمله ریشه کنی ویژه خواری ها و تبعیض ها و بعد می رسیم به رفع ناکارآمدی ها د ر تولید و در توزیع منابع بانکی و ثروت....من فکر می کنم که اگر کسی برنامه جدی داشته باشد و طول و عرض مشکل را بشناسد اندکی سنجیده تر سخن خواهد گفت. به نظرم آقای رئیس جمهور این اشراف را ندارد ولی دوسه سالی است که با وعده های توخالی گذران کرده است. وعده که خرج ندارد. چرا وعده بیشتر ندهند. یاد روایتی می افتم که شاعری شعری خواند که حاکم را خیلی خوش آمده بود، حاکم گفت فردا می گویم ده هزار درهم به تو بدهند. فردا آمد ورفت و از درهم ها خبر نشد و فرداهای دگر. سرانجام شاعر منتظرالوجوه دل به دریا زد واز شاه علت خلف وعده را پرسید. شاه بدون این که به روی خودش بیاورد خلف وعده را نپذیرفت فقط گفت، ببین در آن شب تو شعری خواندی که ما خوشمان آمد و ما هم چیزی گفتیم که تو خوشت آمده بود. همین. با هم بی حسابیم.
می گویم آیا ممکن است که شرکت مردم در انتخاباتی که نتیجه اش از پیش معلوم بود، آقای احمدی نژاد را آن قدر « خوش» آمده است که الان چیزی می گوید تا مردم هم خوششان بیاید!
الله العلم بالحقایق الامور.....

۱۳۸۶ اسفند ۲۸, سه‌شنبه

« مورًخ» كم حافظه و بی حافظگی تاریخی ما :

به یاد و به احترام دکتر محمد مصدق
در 29 اسفند روز تصویب نهائی اصل ملی شدن صنعت نفت در مجلس سنا
هروقت ملتی گرفتار بحران در عرصه اندیشه ورزی می شود، به عنوان یك سازوكار دفاعی، سروكارش به بازنویسی و تحریف تاریخ خویش می رسد تا بتوانداین بحران را تحمل نماید. به گمان من، نمود برجستة این بحران در ایران امروز این است كه سرخورده از آن چه كه بر ما گذشته و ناامید از آینده ای كه از همیشه نامشخص تر و نامعلوم تر است، كار بسیاری از ایرانی ها به باز نویسی و بازآفرینی تاریخ معاصرما رسیده است. هم دوره و زمانه رضا شاه به گونه ای دیگر تصویر می شود وهم دورة محمد رضا شاه. عرض و طول « تجدد و تجدد طلبی» آن چنان كش می آید كه هم رضا شاه تجدد طلب می شود وهم محمد رضا شاه و هم هویدا و هم بسیاری دیگر.... واگر نمونه و سند هم بخواهید، برایتان از كلاه لبه دار و بعد شاپو و بركشیدن اجباری حجاب نمونه خواهند داد. همه ی این اساتید مدعی درك نمی كنند انگار، كه بركشیدن اجباری حجاب واجباری كردن آن دوروی یك سكه اند: سكه ی حاكمیت و فرهنگی یك سالار و خودكامه ، یكی كراوات ساخت پاریس به گردن می بندد و دیگری عمامه ای برسر، عبای تن نما می پوشد. در هر دو شكل این نگرش واحد ولی، ایرانی های محترم علافندو بی حق و حقوق واین مصیبت - به ویژه وقتی بركشیدن اجباری حجاب را تجدد و مدرنیته می خوانیم- در قرن بیستم به واقع مصیبت كمی نیست.....
یک توضیح ضروری: مقاله طولانی است دوستانی که با نوشته های طولانی میانه خوبی ندارند از کلیک کردن روی ضربدر گوشه راست مونیتور غفلت نفرمایند.

۱۳۸۶ اسفند ۲۳, پنجشنبه

طنز انتخاباتی!

شمارانمی دانم ولی به زمان محمدشاه قاجار که ما بچه بودیم، درتنها سینمای شهرمان جمعه بعدازظهر فیلم نمایش می دادند که اغلب هم فیلم های وسترن بزن بزن بود که معمولا هم سروته نداشت. آرتیسه وسط فیلم می رفت توی یک کافه بعد می دیدی که درصحنه بعدی مرحوم مهوش داردقر می دهد و آواز می خو اند که این کون کجه.... حالا این انتخابات هم مرا به یاد همان دوران انداخته است.
در این جا می خوانم که آرتیسه حمید استیلی که الان مربی تیم پیروزی تهران است در شهر گجساران می رود تا از کاندیداتوری سردار خورشیدی ( پدر داماد احمدی نژاد) حمایت بکند بعد مردم می ریزند و تا جائی که می خورد کتکش می زنند. به نوشته تابناک « استیلی ساعاتی پس از این ماجرا با تنی زخمی به تهران بازگشت»
دراینجا خواندم که درکرج، رندان برای تخریب یکی از نامزدها به روال فیلم مارمولک، فیلمی ساخته اند که البته از چند وچونش خبر ندارم. درخرم آباد هم پارتی انتخاباتی بر گزارشد و به گزارش خبرنگار «جهان»، «يکي از کاندیداهای شهرستان خرم آباد که داراي مسولیت هایی نیز در گذشته بوده است، شب گذشته در ستاد مرکزي خود با پخش موسيقي هاي لري و کردي تعداد زيادي از جوانان را در این ستاد جمع کرده و مشغول رقص محلی شدند.». در شهرستان میاندوآب وضع اندکی تفاوت داشت. از قرار پرسش نامه ها ئی بین مردم توزیع شده است تا اسامی برندگان انتخابات را پیش بینی کنند و قرارشده «به يكهزار نفر از كساني كه در اين مسابقه شركت نموده و اسامي نمايندگان راه يافته را نيز درست پيش‌بيني نمايند به قيد قرعه "شترمرغ" جايزه مي‌دهد! اما به برندگاني كه مايل به گرفتن شترمرغ نباشند، معادل آن پول نقد داده خواهد شد». در اینجا می خوانم که برای « براي راي دهندگان ايراني، اقتصاد مهم است». چگونگی اش را در اینجا به ادعای دکتر زالی خواندم که از رشد« بنگاههای خریدوفروش رای» ابراز نگرانی کرده است. به گفته دکتر زالی افرادی در قالب تشکل های خاص اقدام به عقد قرارداد با برخی کاندیداهای مجلس درجهت اخذ را یمردم بصورت تضمین شده می نمایند. و آن گونه که ادعا کرده حتی با ستاد انتخاباتی او هم تماس گرفته اند. البته من نفهمیدم که این افراد آیا پیروزی در انتخابات را هم « تضمین» می کنند یا فقط تضمین می کنند که فلان تعداد رای را به فلان مبلغ به حساب این یا آن کاندیدا « واریز» نمایند! حالا که دارم حرفهای خنده دار می زنم پس تمام کنم با این ادعا که از همه آن چه که نوشته ام خنده دارتر و طنز آمیز تر است: «مظاهری: تورم کنترل شد»

۱۳۸۶ اسفند ۱۸, شنبه

یادداشتی از سر بی حوصلگی

وقتی این خبر را خواندم ازخودم پرسیدم به کجا داریم می رویم! یک جا، می خوانی که برای وکیل شدن چلوکباب می دهند و نفت و سیم کارت مجانی و جای دیگر می بینی که طرفداران نامزدهای از چند جا چک شده شورای نگهبان، بر روی مردم چاقو می کشند! ارزش های مدرن به کنار، آیا این جامعه ما هیچ گونه ارزش های سنتی هم ندارد که در این جورمواقع به کار گرفته شود؟ و باز در این جا خواندم که درپوشش مبارزات « ضد اسرائیلی» کارهای می کنند که بدون هیچ تردیدی تنها به نفع هارترین جناح های حکومتی دراسرائیل تمام خواهد شد. اگر شما می توانید برای ترور دیگران جایزه بگذارید مگر موساد دستهایش چلاق است؟ خودش مخالفان اش را ترور می کند کما این که تا کنون کرده است. از همه اسف انگیز تر این قطعه است در این گزارش، «همچنين برگزار كنندگان اين مراسم در طرح جديدي، از داوطلباني كه حاضر به اهداء كليه خود براي افزايش جايزه قصاص سران رژيم صهيونيستي هستند ثبت‌نام به عمل خواهد آورد. » نگارنده دستش از همه جا کوتاه است ولی درذهن خودم تردید ندارم که باز عده ای کلاش و کلاه بردار دست به کار شده اند تا با سوء استفاده از احساسات پاک مردم درپیوند با آن چه که درغزه می گذرد، حسابهای بانکی خود را چاق تر کنند. و اما وقتی این گزارش را خواندم به خودم گفتم چقدر خوب می شد که آقای کروبی گران مایه اعلام بازنشستگی می کرد . آقای کروبی می فرمایند که «دموکراسی در جوامع مختلف، معانی مختلفی دارد». خیر قربان، خلاف به عرض رسانیده اند. دموکراسی معانی مختلف ندارد مگر این که بعضی ها بخواهند با سوء استفاده از احساسات و کمبودهای تاریخی مردم، گنجشگ را رنگ کرده و به جای قناری به آنها قالب کنند. آقای کروبی شکوه می کنند که دردورده آقای خاتمی، کسانی « اسلامیت» نظام را زیر سئوال برده بودند و بعد ادامه دادند که «جمهوری اسلامی، نظامی برآمده از مردم است در کشوری که اکثریت مردم آن مسلمانند ». خوب، اگر صرف زیر سئوال بردن اسلامیت نظام- که بیشتر اتهامی است از سوی مقامات امنیتی تا این که براساس اسناد و شواهد باشد- برای توجیه آن چه که شده است و می شود، کافی باشد، و اگر این طوری است و همه ناهنجاری ها را می شود با تکیه به این که « اکثریت» مردم مسلمان اند ماست مالی کرد خوب، در اسرائیل اکثریت مطلق مردم « کلیمی» اند و حکومتی هم دارند که مدعی احترام به روایت ها و منابع دینی شان است. پس حرف حساب کسانی چون شما برعلیه این دولت چیست؟

۱۳۸۶ اسفند ۱۷, جمعه

ما و این معمائی که آقای خاتمی مطرح می کند!

عمرآقای خاتمی دراز باد. باز هم ایشان برای مردم « معما» طرح کرده اند! گفته اند که « نقشه ای وجود دارد که باید آن را برهم زد». اولین پرسش این است که این نقشه، نقشه چه کسی است؟ یا کدام قدرت است که دارد نقشه می کشد و باید برهم زده شود و بلافاصله افزودند که « ما باید این بازی را به هم بزنیم به هر صورتی که میسر است». باز هم همان پرسش، بازیگران کیان اند؟ چرا برای این مردمی که استخوان هایش در زیر بار فشار های اقتصادی دارد خرد می شود معما طرح می کنید؟ یعنی چی که باید این بازی را بر هم زد و بعد می رسیم به معمای دیگر، که « در انتخابات مظلومانه اما با نشاط شرکت میکنیم». من نمی فهمم اگر قرار است با « نشاط» شرکت کنید پس دیگر چرا مظلومانه، ولی اگر در اغلب حوزه ها نامزد ندارید که دیگر چگونه می توان « بانشاط» شرکت کرد؟ او می گوید که « اگر مجلس در جایگاه خود قرار گیرد» و « از واقعیت حضور مردم در صحنه حمایت کند می توان از فریب ها جلوگیری کرد» . ابتدا به ساکن، اگر انتخابات مجلس آزاد و بدون مداخله دست نباشد که متاسفانه نیست، چگونه مجلسی که به آزادی نمایندگانش انتخاب نشده اند می تواند در جایگاه خویش قرارگیرد؟ تازه جایگاه مجلس در نظامی که یک فرد برآن قدرت مطلقه دارد، چه جایگاهی است؟ مگر تجربیات مجلس ششم از یادتان رفته است که با چند حکم حکومتی آن مجلس به همه کبکبه و دبدبه اش از حیز انتفاع افتاد. ایشان از « بازگشت استبداد» سخن می گویند! آقای خاتمی خواب بودید یا خواب هستید! صحت خواب. استبداد کجا رفته بود که حالا باز گردد! یعنی از بگیر وببندها، یعنی از آن چه که بر علیه کارگران، زنان، دانشجویان، و دیگراقشار در کنار گوشتان می گذرد خبر ندارید؟ یا خودتان را زده اید به کوچه علی چپ؟ آقای خاتمی پس از مقداری کلی بافی دیگر، صحت حرفهایش را تعلیق به محال می کند یعنی می گوید« البته در شرایطی که احزاب و رسانه های منتقد نیز اجازه فعالیت داشته باشند» و خود ایشان می دانند که احزاب و رسانه های منتفد یا حق فعالیت ندارند و یا قاچاقی نفس می کشند. یادش بخیر زمان ناصرالدین شاه قاجار وقتی به جریانات رژی می رسیم، یک میرزای شیرازی هست که فتوا می دهد ولی امروز، کار مملکت به جاهای باریک کشیده است و واقعا مملکت با مازاد عرضه « صادر کنندگان فتوا» مواجه شده است. ظاهرا ایشان خبر ندارند حتی رئیس کنونی مجلس که قرار نیست فتوی بدهد ولی فتوا داده است که « تضعیف دولت از ناحیه مجلس و یا هر دستگاهی كه باشد همیشه حرام است» و خود آقای خاتمی هم می داند که این ادعای مضحک رئیس مجلس یعنی، تنگ تر شدن فضای بحث و نقادی درایران. تازه ایشان از قداره بندان حاکمیت نیست. با این حساب، اگرچه از« شرکت با نشاط» سخن می گویند ولی خودشان درادامه گفته اند که « در حال حاضر برای جریان اصلاح طلب که مورد توجه بخش اعظم جامعه است، در اکثر حوزه ها انتخابیه امکان رقابت وجود ندارد». خوب اگر این گونه است پس تکلیف « مشارکت با نشاط» شما چه می شود؟ آقای خاتمی مگر با مردم شوخی دارید؟ یا دوست دارید دست شان بیندازید؟ 8 سال در دومین مقام ذینفود جمهوری اسلامی به همین شیوه ی نه سیخ بسوزد نه کباب رفتار کردید، خودتان خسته نشده اید! دراین شرایطی که خودتان بهتر از دیگران می دانید که چه می گذرد، چگونه روی تان می شود از « انتخابات پر شور» سخن بگوئید! آقای خاتمی حتی افرادی که صلاحیت شان تائید نشده را « به باقی ماندن در صحنه انتخابات و تشویق مردم به حضور در پای صندوق ها دعوت کرد» و دلیل جالبی هم ارایه می دهد، « زیرا نامزدهای رد صلاحیت شده نزد جامعه از اعتبار برخوردارند». به عبارت دیگر، آقای خاتمی می خواهد یک بار دیگر در لوای حمایت از « حاکمیت جمهوری اسلامی» با سوء استفاده از احساسات پاک مردمی که به ایشان و همانندان ایشان دل بسته اند، سوء استفاده نموده و جفت و بند سرکوب را در این مملکت شوربخت مامحکم تر نماید. ولی آقای خاتمی، همان بار قبلی که 8 سال در عمل این چنین کرده بودید، کافی که زیادمان هم بود. آقای خاتمی یکی ازنامزدهای مورد حمایت خود شما این سخن نغز را گفته است که « ديگر كار دارد از اصلاح‌طلبانه و غيراصلاح‌طلبانه در بسياري جاها مي‌گذرد، چون گرسنگي، مضيقه و مسكن و معيشت و تحصيل و ازدواج و شغل، اصلاح‌طلب و اصولگرا نمي‌شناسد». ولی شما چه نظری دارید! اگر این سخن درست باشد، که هست، جریان از شرکت « مظلومانه ولی با نشاط» اندکی جدی تر می شود! فکر نمی کنید آیا که دراین شرایط، شرکت پرشور و پرنشاط به قول شما، یعنی مشروعیت سیاسی بخشیدن به همان جریاناتی که اوضاع مملکت را به شرایط بحرانی کنونی رسانده اند! آقای خاتمی، به خاطر خدا، برای یک بار هم که شده با مردم شریف ایران صادق باشید و آنها را یک باردیگر پی نخود سیاه نفرستید.

۱۳۸۶ اسفند ۱۴, سه‌شنبه

انرژی هسته ای و پیداکردن پرتقال فروش....

داشتم به تلگراف های تبریک و تهنیتی که بزرگان درایران برای یک دیگر فرستاده و جشن و سروری که به خاطر «پیروزی بزرگ هسته ای» گرفته بودند فکر می کردم که ازطریق رادیو شنیدم که قطع نامه سوم تحریم درشورای امنیت تصویب شد. غیر از اندونزی، بقیه به این تحریم رای مثبت دادند و من مانده ام که پس، برای چی جشن گرفته و به یک دیگر تبریک گفته بودند؟ گفتم اندکی وب گردی بکنم شاید، چند وچون کاربرایم روشن بشود. در اینجا خواندم که «البرادعی ایران را متهم کرد» و از او نقل شده است که به رغم تکذیب های ایران، گزارش های اطلاعاتی در مورد فعالیت های پنهانی ایران، « باعت نگرانی جدی شده است». در اینجا از قول البرادعی آمده است که « ایران در باره اتهامات ادعائی به شفاف سازی ادامه می دهد». دراینجا ولی از قول البرادعی قدمی جلوتر رفته و نوشته اند که « ادعاهای مطرح شده علیه ایران بی اعتبار و غیر مستند است». البته در اینجا از قول سردار رضائی می خوانیم که «دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت : گزارش محمد البرادعی ابهامات موضوع هسته ای کشورمان را رفع کرد که این یک پیروزی بزرگ محسوب می شود». من یکی که نمی دانم « پیروزی بزرگ» و « قطع نامه سوم» را چگونه با یک دیگر جمع کنم؟ البته دراینجا از قول نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی نقل شده است که « هرگونه تصویب احتمالی قطع نامه جدید علیه ایران شلیک تیری برقلب آزانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان تنها نهاد رسمی رسیدگی کننده به موضوع هسته ای ایران است» در اینجا هم می خوانیم که نماینده ایران درآژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است که به « مطالعات ادعائی پاسخ نمی دهیم» به دنبالش می خوانیم که « ايران قصد ندارد به سوالات درباره اطلاعات نسبت داده شده به ايران كه مدعي تلاش براي توليد سلاح هسته‌يي است پاسخ دهد». به این ترتیب، می توان از همین اکنون منتظر قطع نامه های بعدی بود. گرچه می دانیم که آقای رئیس جمهور از این قطع نامه ها به عنوان « ورق پاره های» بی تاثیر نام برده است ولی مخبرکمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است که «نمی توان گفت که اعمال تحریمها بی تاثیر است» و ادامه داد که «اگر قرار باشد با اراده قوی در مقابل مطالبه ملی مان بایستیم باید هزینه های را پرداخت کنیم که تحمل سختی ها و محدودیت های ناشی از اعمال قطعنامه ها کمترین هزینه ای است که می توانیم بپردازیم». پرسشی که پیش می آید این که همه چیز به کنار، آیا اقتصاد ایران می تواند این هزینه ها را بپردازد یا درزیر فشار این هزینه ها، کمرش خواهد شکست؟
نکته آخراین که همه این سایت های انترنتی که به آنها رجوع کرده ام اگر سایت های رسمی دولت ایران نباشند، با سایت رسمی دولتی تفاوت چشمگیری ندارند. پس، به قول معروف، پیدا کنید پرتقال فروش را....

۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

«گاف» آقای حدادعادل!

آقای حدادعادل در حاشیه بازدید از « موزه عبرت» درباره « اهانت مجدد برخی کشورهای اروپائی به مقدسات اسلامی» مدعی شد که اروپائی ها به شدت محتاج بازارهای کشورهای اسلامی هستند و ادامه داد که «بهترين شيوه براي مقابله با اين گونه اقدامات تحريم اقتصادي است». البته وقتی این تحریم برعلیه ایران انجام می گیرد باعث می شود که ایران پیشرفت می کند ولی اگر ما برعلیه آنها دست به تحریم بزنیم، پدرشان را در می آوریم! این یکی، دوم این که ایشان خواستار « تحریم کالاهای دانمارکی» شدند. نمی دانم نمی دانند یا خود را به کوچه علی چپ می زنند که اگر ایران یا هر کشوردیگری کالاهای یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تحریم کند، مطابق قوانین این اتحادیه، با عکس العمل بقیه اعضا، یعنی 26 کشور دیگر روبرو خواهد شد. اغراق نیست اگر بگویم که اگر به دنبال پیشنهاد نسنجیده آقای حداد عادل، ایران به چنین کاری دست بزند، بدون تردید در کنار تحریم اقتصادی امریکا و تحریم های دیگری که به تعاقب آن اعمال می شود، ایران با تحریم بسیار جدی اتحادیه اروپا روبرو خواهد شد. اگر چه شماری از دولتمردان ما با مسئولیت گریزی تمام ادعا می کنند که اتفاقا « تحریم» خیلی هم خوب است چون باعث رونق اقتصاد بومی می شود- حالا کی و کجا، بماند- ولی یادتان باشد که به غیر از سوئیس و نروژ، و چند تا از این جمهوری های تکه و پاره یوگسلاوی سابق، بقیه اروپا در این اتحادیه اند و تشدید تحریم اقتصادی از سوی آنها، اگرچه ممکن است به نفع مافیای اقتصادی ایران باشد ولی مطمئنا به ضرر مردم ایران خواهد بود.