۱۳۸۵ بهمن ۳, سه‌شنبه

ایران چه سرزمین عجیبی است!

دارم به این نتیجه می رسم که « ایران» به واقع سرزمین خیلی عجیبی است! البته چند سال پیشتر در شعری همین را نوشته بودم که در فرصت دیگر آن شعر را برایتان بازنویسی می کنم. پا به سن گذاشته ها، یادشان هست که هروقت شاه سابق حرفی می زد و یا در باره مسئله ای سخن رانی می کرد، مطبوعات از « فرمایشات تاریخی» سخن می گفتند و یا شاه « تصمیمی تاریخی» گرفته بود که قرار بود « انقلابی» هم باشد. البته درعمل، نتیجه آن « فرمایشات» آن « انقلابی» شد که در بهمن ماه 1357 اتفاق افتاد. البته این « تاریخی» حرف و حدیث گفتن و این « انقلاب» کردن به این دوره کنونی هم منتقل شده است که از آن فعلا می گذرم . ولی ببینید دراین مملکت عجیب و غریب ما چه ها که نمی گذرد؟
در کنار « نفت» که طلای سیاه نامیده می شد و درعمل، « بلای ایران» شد، تازگی ها می بینم که در ایران انواع و اقسام « معادن طلا»ی دیگرهم کشف شده است! به گزارش آفتاب، ادعاهای دولت موجب نشد که «نرخ واقعی گوجه فرنگی از نوسانات قیمتی کیلوئی 1500 تا 3500تومان جدا شود و عنوان «طلای قرمز» را در میان مردم به خود اختصاص ندهد. ». البته به گفته یکی از فروشندگان در تهران به نقل از همان سایت، «سیب زمینی و پیاز به دلیل قیمت بالا حدود 2 ماه است که در بازارهای شهرداری یافت نمی‌شود و برای آوردن بار گوجه نیز با اینکه خود ما مخالف خرید بارهای انباری و بی‌کیفیت گوجه هستیم اما چون به ما گفته شده که باید به هر ترتیب این جنس را موجود داشته باشیم، مجبور شده‌ایم گوجه گندیده و در حد دورریز را برای فروش در غرفه‌های خود قرار دهیم» در نوشته دیگری خوانده ام که « تخم مرغ» هم در ایران « طلا» شده است.پس تا به همین جا ما درایران هم طلای سیاه داریم و هم طلای سرخ و هم لابد طلای « زرد» که تخم مرغ باشد. خدابدهد برکت به این همه طلا!
و اما درزمان ارایه لایحه بودجه به مجلس، وکیلی به آقای احمدی نژاد از 3000 تومان شدن قیمت گوجه فرنگی شکایت کرد، آقای رئیس جمهور محترم که همیشه حاضر جواب اند، هم ادعاکردند که «کنترل تورم از افتخارات مجلس هفتم و دولت است» و بعد، «بیایید از میدان تره‌بار نزدیک منزل ما بخرید که گوجه کیلویی 1200 تومان است».
واقعا این هم باید از عجایب روزگار باشد که رئیس جمهور کشوری در مجلس نمایندگان به این روشنی و آشکاری دروغ بگوید!
البته اگر دروغ نگوید، لابد براساس قوانین بازار (ع)، اگر کسی روزی صد کیلو گوجه فرنگی را از نزدیک منزل آقای احمدی نژاد بخرد و بعد در نقاط دیگر تهران، نه به قیمتی که هست، 3000 تا 3500 تومان هر کیلو، بلکه فقط 2400 تومان بفروشد، هفته ای 720000 تومان « کاسبی» خواهد کرد که درماه می شود چیزی حدود 3میلیون تومان! حالا که دارم از این « امکان» حرف می زنم، نمی فهمم چرا این 780 هزار بازنشسته ای که « زیر خط فقر» قرار دارند، نمی روند و دلال گوجه فرنگی نمی شوند که زندگی شان رونق بگیرد! آخر « تنبلی» هم حدی دارد!
البته گروه دیگری هم هستند که مانند بازنشستگان، زیر خط فقر قراردارند، « در حال حاضر از مجموع يک ميليون و 200 هزار زن سرپرست خانوار که زير خط فقر قرار داشته و با وضعيت نامساعدي تکفل اعضاي خانواده خود را بر عهده گرفته اند»400 هزارنفرشان هیچ گونه دریافت نمی کنند . میانگین افراد تحت تکفل آنها هم 3.5 نفر است، اگر همین میانگین را شامل بازنشستگان هم بدانیم، از همین دو فقره، نزدیک به 7 میلیون نفر زیر خط فقرند. من حرفم این است که دولتی که به سرنوشت این همه از هم نوعان خویش بی توجه است، شکر می خورد که در « صندوق ضد امپریالستی» پول می ریزد و یا منابع مملکت را برای بازسازی « لبنان» یا هرکجای دیگر خرج می کند!
و اما از ادعای آقای رئیس جمهور در باره « کنترل تورم» که از افتخارات ایشان است، به قول بلوچ گرامی، از عمه خانم در باره کنترل تورم درایران پرسیدم گفت آره پسرجان، الان « تورم» زانوهایم خیلی کمتر شده است!!

0 نظر: