۱۳۸۵ آذر ۷, سه‌شنبه

درباره « نوسازی ایران»- بخش سوم

......اگر به استفاده از استعاره ای مجاز باشم، یکی به عمل قلب باز نیازمند است برای این که بتواند درست نفس بکشد، و تو چین های روی صورت اش را صاف می کنی! آری به ظاهر، این صورت، اندکی « زیباتر» می شود ولی مشکل که سرجایش باقی می ماند. چه درایران و چه درهرکشور دیگر- من حرفم را دارم کلی می زنم پس نمی گویم « اينها توخالی است ايران کشور بدبختی است که هيچ ندارد»- وقتی نظام سیاسی و فرهنگی خودکامه بشود، زندگی درتحت چنان نظامی با مختصات ابتدائی جامعه مدرن جور در نمی آید......

۱۳۸۵ آذر ۵, یکشنبه

«ماشین های جوجه کشی پرتابل» ولی بلاتکلیف!!

دریادداشتی که چندی پیش در همین صفحات نوشتم به نظر آقای رئیس جمهور مبنی بر مخالفت شان با کنترل جمعیت ایراد گرفته بودم. چند تنی از دوستان با کامنت و ایمیل به من ایراد گرفتند که من نمی بایست حرفهای آقای رئیس جمهور را- که جدی نبود- جدی می گرفتم. درایران هم بسیاری از روزنامه ها، به همین شیوه از برخورد به این مسئله طفره رفتند. حالا می بینم که اگر این خبر راست باشد- که برای نادرستی اش دلیلی ای ندارم- «در تازه ترين بحث راجع به اين موضوع رييس مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري روز گذشته خبر از رويكرد دولت براي برنامه ريزي جهت تغيير نظام جمعيتي كشور داد.». در دنباله همین خبر می خوانیم که «ذاكر اصفهاني رييس مركز بررسي‌هاي استراتژيك نهاد رياست ‌جمهوري، پيرامون سخنان اخير محمود احمدي‌نژاد درباره جمعيت 120 ميليوني در كشور و انتقاد كارشناسان از اين اظهارات، به گلايه شديد از منتقدان پرداخت و خطاب به آنان گفت چرا موضوع به اين مهمي را به شوخي انداخته‌اند؟ اين مساله جدي است. خيلي نبايد با سادگي با آن برخورد كرد. موضوعي با اين عنوان به تيمي در مركز سپرده شده است كه روي آن كار ‌كنند.» خوب انشاالله مبارک است.
ولی ای کاش مسئله به همین جا ختم می شد. در اینجا خوانده ام که «دولت قرص های جدید پیشگیری از بارداری وارد می کند» و دنباله خبررا که می خوانم متوجه می شوم که دولت به واقع می خواهد « آمپولهای ضد بارداری» وارد بکند و به قیمت تقریبا مفت- درشرایط امروز ایران- یعنی 400 تومان دراختیار متقاضیان قراربدهد. این هم به نظر من اشکالی ندارد. ولی دلیل دولت فخیمه هم جالب است: «این آمپولها در واقع جایگزین قرصهای ضد بارداری هستند زیرا ممکن است خوردن هر روزه قرص کار سختی باشد یا مصرف روزانه قرص فراموش شود. رئیس اداره تنظیم خانواده وزارت بهداشت افزود؛ قدم دیگر تدوین یک مجموعه آموزشی برای ارائه دهندگان خدمات پیشگیری از بارداری و تنظیم خانواده است این مجموعه آموزشی که بحثهای مشاوره خانواده هم در آن ادغام شده و تقریبا قدم به قدم همه مراحل و آموزشهای لازم برای پیشگیری از بارداری را آموزش می دهد»
از آن گذشته به گفته مسئول مربوطه«برنامه تنظیم خانواده در کشور از زمان اجرای آن با قوت در حال اجراست و مشکلی از نظر محدودیت بودجه ندارد و همین امسال نیز بودجه این برنامه از 10 میلیارد تومان به 14 میلیارد تومان افزایش یافت و 40درصد بیشتر شد.»
نه این که درباره این آمپولها، چیزی بدانم یا نظری داشته باشم ولی از گیج سری دولت فخیمه اندکی متحیرم. این دولت فخیمه بالاخره در باره جمعیت ایران می خواهد چه بکند؟ اگر به درستی بودجه کنترل جمعیت را در کشور40 درصد بیشتر کرده اند، پس آقای رئیس جمهور دیگر حرف حساب شان چیست؟
یا به قول زیتون عزیز: «احمدی‌نژاد می‌‌گه هی بزائید تا جمعیت برسه به 120 میلیون.حدادعادل هم اومده می‌گه دست نگه‌دارید، دو بچه‌کافیه. من و سی‌با و کلا همه‌ی زوج‌ها ( تو بخوان ماشین‌های جوجه‌کشی پرتابل از نظر جمهوری اسلامی) موندیم معطل، بالاخره چکنیم؟»

۱۳۸۵ آذر ۳, جمعه

درباره « نوسازی» ایران-2

آقای جامی می نویسد که « نوسازی شاه و آخوند ندارد». حق به جانب اوست ولی نکته ای که به آن توجه ندارد این که « نوسازی» تعریف دارد. من فکر می کنم که « نوسازی» را به جای مدرنیستم فرنگی با تجدد گذاشته است و اگر حدسم درست باشد در آن صورت، باید با توجه به واقعیت آن چه که درایران می گذرد، بخش عمده حرفهایش را پس بگیرد. البته بگویم و بگذرم که در این نوشته تازه، اندکی شلوغ کاری هم می کند « مملکت در حال نوسازی و بازسازی است». البته که کسی از ایشان نمی خواهد دروغ بگوید ولی بازسازی یک چیزاست و نوسازی یک چیز دیگر. البته حدس دیگری هم می زنم که منظورش از « نوسازی» به واقع « ساختمان سازی» است. شک من وقتی بیشتر شد که دیدم که دارد به « جاده خوب و پل و سد و مسکن و خیابانهای عریض و خانه های روشن» آدرس می دهدو اگرچه دو سه سالی است که به ایران نرفته ام ولی اگر این حدسم درست باشد، تقریبا مطمئنم که « ایران» ایشان در وجه عمده، بخش شمالی تهران است.
واما اگر منظورش از « نوسازی» تجدد هم باشد در آن صورت، می گویم به این سخن عالمانه عباس میلانی گوش بدهد:
«به گمانم تجدد را می توان سلسله به هم پیوسته ای از تحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیبائی شناختی، معماری، اخلاقی، شناخت شناسی و سیاسی دانست. مایه ی مشترک همه این تحولات فردگرائی است. تالی صالح این فردگرائی پذیرفتن و رعایت حقوق طبیعی تفکیک ناپذیر فرد است» ( تجددو تجدد ستیزی درایران، صص6-7).(تاکید را اضافه کرده ام)
می گویم، اگر این تعریف از « تجدد» یا « نوسازی» را قبول دارید، بفرمائید در باره « نوسازی» ایران قلم بزنید و چگونگی اش را نشان بدهید و همان گونه که خود شکوه کرده اید، دروغ هم نگوئید.. اگر هم این تعریف را قبول ندارید، ابتدا منظورتان را از « نوسازی» مشخص کنید و بعد، وقتی که انشاالله انترنت منزل راه افتاد، مارا ارشاد بفرمائید. من هم کاملا با شما موافقم که «نوسازی شاه و آخوند ندارد» ولی می گویم، « نوسازی حساب و کتاب دارد». هرچیزی را نمی توان و می گویم نباید به جای « نوسازی» به مردم قالب کرد.
والسلام

۱۳۸۵ آذر ۱, چهارشنبه

درباره « نوسازی ایران»!!!

دراین گزارش خواندم که: «ميزان حداقل حقوق در سال 1386 معادل يك ميليون و پانصد ريال و حداكثر حقوق نيز معادل 7 برابر مبلغ حداقل حقوق مي باشد.». به این حسابف حداکثر حقوق می شود، یک میلیون و پنجاه هزار تومان.
دراینجا خواندم که وزیر تازه رفاه، به 50 نماینده ای که به دعوت اش به وزارتخانه رفته اند، هرکدام یک میلیون و یکصدو پنجاه هزارتومان- یعنی حدودا حقوق 8 ماه کسی که با حداقل حقوق دراین اقتصاد « عدالت محور» ما کار می کند- « هدیه» داده است. هم چنین در همین گزارش می خواهیم که « حقوق جناب اقای مددی از" هفت میلیون تومان" تجاوز می کند». اگر حافظه ام خطا نکند، این آقای مددی، رئیس سازمان تامین اجتماعی و از آن مهم تر « باجناق آقای زریبابان» است.
در اینجا می بینم که یک ایرانی خارج نشینی مثل من، که از دور دستی بر آتش دارد ، در باره نوسازی ایران و ثروتمند شدن مردم ذوق زده شده است. در عین حال، در این روزنامه می خوانم که تعداد خانوارهای سرپرست زن که تحت پوشش کمیته امداد هستند، نیز افزایش یافته است.(به 865 هزار خانوار رسیده است). ولی « سند» ثروتمند شدن مردم را در این روزنامه خوانده ام! دربعضی مناطق تهران « نوسازی شده»، آپارتمان متری 6 میلیون تومان شده است. یعنی، « براساس اين گزارش، خريد يك آپارتمان 300‌متري بر فراز برج 54 طبقه حدود 8/1‌ميليارد تومان هزينه در بردارد. »
شما هم سواد عددی دارید! اگر « مردم» ثروتمند نشده بودند، می توانستند برای یک آپارتمان 300 متری، 1.800.000.000تومان بپردازند؟
حالا برگردید و حساب کنید که همان آقای مددی که قرارا ماهی 7 میلیون تومان حقوق می گیرد، اگر هوا بخورد و حتی یک صنار از این حقوق را خرج نکند، می تواند بعد از 22 سال چنین آپارتمانی را بخرد! تازه 22 سال بعد، اگر تورم درایران به همین میزان کنونی بماند- حالا بماند که تورم قیمت خانه بسیار بیشتر است- قیمت همین آپارتمان آن موقع نزدیک به 16 میلیارد تومان می شود. یعنی حتی کسی مثل همین آقای مددی هم، باید نزدیک به 170 سال دیگر پس انداز کند! خدا بدهد برکت!
همین طور سردستی خدمت شما عرض بکنم که اگر به فرض محال کسی که درایران با حداقل زندگی می کند، بخواهد- در عالم خیال که می شود چنین تصوری داشت- در چنین آپارتمانی زندگی کند، لازم است که برای 1000 سال، هوا بخورد و یک صناری از این حقوق را هزینه نکند، آن موقع، می تواند این بهای کنونی 8/1 میلیارد تومانی را بپردازد. من دیگر سوادم قد نمی دهد که بر مبنای تورم سالانه کنونی، قیمت چنین آپارتمانی را در ده قرن بعد حساب کنم. یعنی نمی دانم چند تا صفر باید بگذارم!!
می دانم دارید چی فکر می کنید!
تا آن موقع، کی مرده! کی زنده!
فعلا « نوسازی» را عشق است!
نوسازی از این بهتر!!

۱۳۸۵ آبان ۳۰, سه‌شنبه

درباره «اعدام»:

به گفته سخنگوی قوه قضائیه:
«در هفته‌های گذشته شاهد توزیع سی‌دی‌های مستهجنی از برخی از افراد در سطح جامعه بودیم كه باید بگویم قوه قضائیه در این پرونده‌ها حساسیت فوق‌العاده داشته و آنها را خارج از نوبت رسیدگی می‌كند. كریمی‌راد گفت: در این ارتباط سه پرونده با هفت متهم در دادسرای تهران تشكیل شده كه در مورد این افراد دادستانی مجازات اعدام را به اتهام تجاوز به عنف و اشاعه فحشا از دادگاه كیفری خواستار شده كه امیدواریم هر چه سریع‌تر شاهد رسیدگی به این پرونده‌ها باشیم تا بعضی از افراد برای ترویج فساد در جامعه و مخدوش كردن امنیت و آرامش افراد احساس امنیت نكنند.»
به کجا داریم می رویم؟
اگر برای پخش سی دی- و اصلا هم مهم نیست که چه نوع سی دی!- می توان کسی را اعدام کرد، چرا برای پخش کتاب و یا نوشتن مقاله نشود همین کار را کرد؟ اصلا می گویم برای تزکیه جامعه، برای هر چیز و همه چیز مجازات اعدام بگذاریم و خیالمان را راحت کنیم!
آیا از این بهتر می توان به شکست خود اعتراف کرد!
کاش به این حداقل از اعتماد به نفس می رسیدیم که مجازات ضد انسانی اعدام را برای همیشه لغو می کردیم!
اگر به واقع و به راستی نگران سلامت جامعه هستیم، مجازات ضد انسانی اعدام باید لغو شود. از ما گفتن....

۱۳۸۵ آبان ۲۹, دوشنبه

خبرهائی از « دیزنی لند»!!

دستگيري عاملان توزيع گوشت الاغ - حالا مجسم کنید مسافر بیچاره ای را که فکر کرده است چلوکباب گوشت بره خورده است!
آشفتگي بازار مسكن نگران كننده شده است - نه قبول نیست! تو دیدی!
امكان واردات تخم‌مرغ وجود ندارد- وقتی می شه کباب گوشت الاغ خورد، کی تخم مرغ وارداتی می خواد!
با حقوق كارمندي مثلاً 300 هزار تومان در تهران چگونه مي‌توان زندگي كرد؟ ....وای به روزی که بگندد نمک!!

۱۳۸۵ آبان ۲۴, چهارشنبه

ما واطلاعات....

اگرچه قرار است دوره و زمانه ما، دوره سالاریت اطلاعات باشد- که به مقدار زیادی هم هست. و اگرچه، پژوهشگران به صورت های مختلف می کوشند به مسایل و مشکلاتی که درپیوندبا مقوله اطلاعات درتصمیم گیری ها پیش می آید پرداخته و راه حل های مناسب وموثر برای تخفیف مشکلات ناشی از آن پیدا کنند، ولی درایران عزیز، برخورد ما به اطلاعات هم چنان بدوی وپرسش برانگیز است. می خواهد اطلاعات آماری باشد و یا اطلاعات دیگر. پس از چند ساعت سروکله زدن سر کلاس داشتم وب گردی می کردم رسیدم به خبری که در باره رئیس سازمان مدیریت منتشر شده است. خودتان هم این اخبار را بخوانید و بعد به قول معروف پیدا کنید پرتقال فروش را! یعنی اگر دیگر اطلاعاتی که داریم به همین کیفیت نازل باشد، پس چه شکوه ای داریم که اقتصاد ما در این وضعیتی است که هست.
این منبع می گوید فرهاد رهبر بالاخره بر کنار شد.
این منبع ادعا می گوید که فرهاد رهبر استعفا داده است. ولی سازمانی که دکتر رهبر رئیس آن است اعلام کرده است که استعفا نداده است.
در اینجا می خوانیم که فرهاد رهبر استعفا نداده و نخواهد داد.
برخلاف منبع قبلی، این یکی می گوید نه فقط فرهاد رهبر از این سازمان می رود ( البته چگونگی اش روشن نیست)، بلکه قرار است معاون جدید آقای رئیس جمهور بشود.
در اینجا می خوانیم که « مذاکرات» برای راضی کردن دکتر رهبر به استعفا بی نتیجه ماندو ایشان، پست جدید را نپذیرفته اند.
اگر توجه کنید که این سازمان مشغول تدوین بودجه 86 است آن وقت اثرات مخرب این اطلاعات متناقض، روشن تر می شود!
البته می توان به همین مسئله تحت عنوان: «چگونه ریسک سیاسی را زیاد کنیم» هم پرداخت. ولی آن دیگر می ماند برای فرصتی دیگر.

۱۳۸۵ آبان ۱۸, پنجشنبه

«یارانه فرهنگی» و نقش دولت در حمایت از صنایع داخلی


اگرچه این روزها دور دور تجارت « آزاد» است و ادعاهائی که می شود در خصوص « فواید» بیش از اندازه اش، حالا بماندکه هیچ کشوری در این دنیای پهناور این سیاست را عملا تجربه نمی کند ولی من یکی، مشروط به شرایطی، با این که دولتی از صنایع داخلی حمایت کند ، مسئله و مشکلی ندارم و فکر می کنم کار درستی انجام گرفته است. مشکل ولی در دو سطح پیش می آید:
متن کامل

۱۳۸۵ آبان ۱۷, چهارشنبه

اقتصاد ایران و جهل مرکب من!

عزیزی از ایران به من نوشت که زیادی خارج مانده ای و معلوم است که مسایل ایران را درک نمی کنی. با این که اول به من برخورده بود، ولی دیدم دروغ چرا! حق به جانب این عزیزمن است. به حساب هرروزه به روزنامه ها سرک کشیدم. این بخش از فرمایشات معاون اول آقای احمدی نژاد توجهم را جلب کرد. یک بار خواندم. چیزی نفهمیدم. دو بار خواندم، باز هم فایده نداشت. بارسوم که خواندم دیدم نه، این عزیز من حرف خیلی دقیقی زده است. من که نمی فهمم آقای دکتر داوودی چی می خواهد بگوید؟ مخصوصا اگر دقت کنید که عنوان فرمایش ایشان این است: « به اقتصاد سرمایه داری تن نمی دهیم»
خوب، قبول. ولی با فرمان اخیر رهبر جمهوری اسلامی در باره اصل 44 می خواهید در آن مملکت عزیز اقتصاد « سوسیالیستی» درست کنید؟
ولی خودتان بخوانید و شما را به جان مادرتان اگر فهمیدید که د کتر داوودی چه می گوید، به من هم کمک کنید که من هم بفهمم. والله گناه دارد که در این « جهل مرکب ام» باقی بمانم!
«معاون اول رئيس‌جمهور گفت: نظام بودجه تنها در حد حمايت‌هاى ما مى‌تواند به بخش تعاون کمک کند در حالى که منابع مردمى‌ که از کانال بانک‌ها جذب مى‌شود بايد به سيستم تعاون تزريق شود. به گزارش ايسنا، دکتر پرويز داوودى - معاون اول رئيس‌جمهور - در مراسم توديع و معارفه وزير تعاون گفت: يکى از اقدامات اساسى دولت نهم اصلاح و سازماندهى نظام مالى و بانکى کشور در جهت کمک به بخش تعاون است تا منابع به سمت اين بخش سوق يابد. وى يکى از نقاط عطف سياست‌هاى اقتصادى نظام را اصل 44 قانون اساسى ذکر کرد و افزود: اين اصل نقطه تحول اقتصاد در جهت مردمى‌ کردن آن است؛ کدام نظام مالى قدرت حمايت از محقق شدن اصل 44 را دارد؟ نظام بودجه ما نمى‌تواند پاسخگو باشد در حال حاضر بودجه عمومى‌ کشور 60 هزار ميليارد تومان است در حالى که نقدينگى که نظام بانکى تزريق مى‌کند 106 هزار ميليارد تومان است اين نقدينگى با سرعت دو در اقتصاد مى‌چرخد که به معناى 210 هزار ميليارد تومان قدرت خريد است.»
خوب. چی شد حالا؟

۱۳۸۵ آبان ۱۵, دوشنبه

بی نهایت حیرانی

با وعده ی بهشت
با وعده ی رها شدن از بندهای کهنه ی تاریخی
با وعده ی جوانه و روئیدن
اما
درجهنم سوزانی
این شوره زار داغ و تفته زنفرت
تمام پیکر ما سوخت
دل سوخت
سینه سوخت
ما.... مانده ایم وسوز جهنم1
ازما چه مانده ست؟
بیهوده پرسشی ست، بیهوده
خاکستری که زمامانده ست
سرگشته، گیج
بابادهای تفرقه
درشوره زار جهل
تا بی نهایت حیرانی..
1369

۱۳۸۵ آبان ۱۴, یکشنبه

جورج ارول و تاریخ!

نمی دانم این روزها، اخبار انگلیس را دنبال کرده اید یا نه!
تا آنجا که به تلویزیون های مداربسته مربوط می شود، بریتانیا، کنترل شده ترین کشور جهان است. یعنی ما در این آبادشده، به ازای هر 14 نفر جمعیت، یک عدد دوربین فیلم برداری تلویزیون مداربسته داریم. بررسی ها مختلف نشان می دهد که برای نمونه، اگر یک روزتمام را در مرکز شهر لندن بگذرانید و سیرو سیاحت کنید، درست یادم نیست 300 یا 400 بار از شما فیلم گرفته می شود! در مرکز شهرمنچستر، از شما فقط 100 بار فیلم گرفته می شود!
از سوی دیگر، دولت در این فکر است که لایحه ای از مجلس بگذراند که مشخصات DNA همگان جمع آوری و انبار شود.
یکی دیگر از برنامه های دولت، بکار گیری یک سیستم پیچیده و پیشرفته کامپیوتری برای قیمت گذاری استفاده از جاده هاست. یعنی به جای مالیاتی که امروزه برای استفاده از اتوموبیل و احتمالا، بر روی بنزین پرداخته می شود، می خواهند به میزان استفاده از جاده ها، مالیات وضع کنند. با آغاز این نظام تازه- وقتی چنین بشود- دولت یا حداقل بخش هائی از دولت از جزئیات سفر شهروندان هم باخبر می شود که کی در چه ساعتی کجا رفته است!
خبر داریم که نه فقط همه ایمیل ها چک می شود بلکه، همه سایت های بازدید شده هم از سوی کسانی که از انترنت استفاده می کنند، برای «اهل فن» فهرست برداری می شود.
بخش خصوصی هم، چهاراسبه سرگرم جمع آوری اطلاعات در باره شهروندان است. آدرس منزل، تاریخ تولد، کار، میزان درآمد، الگوهای خرید و مصرف.... که گاه و بیگاه نیز این اطلاعات جمع آوری شده را به متقاضیان دیگر به فروش می رسانند.
از شوخی گذشته، به بخت و اقبال خودم لعنت می فرستم. اگرچه حیوانات صدچشم و فضول ساواک و ساواما نیستند که مرا بپایند ولی من هرجا که می روم، حس می کنم که کسی دارد مرا می پاید....دروغ چرا! من یواش یواش دارم به این نتیجه می رسم که جورج ارول نویسنده « مزرعه حیوانات» و « 1984» هم مورخ قهاری بود!! آن چه در این دو کتاب نوشت، همه در باره گذشته صادق بود و همه در باره آینده!
و این دست آورد، کمی نیست!

۱۳۸۵ آبان ۱۳, شنبه

طوفان شن

یابوی پیر یائسگی
دردشت سینه ام
جا خوش کرده ست
وچندی ست
از سبزه های نوجوانی من
نشخوار می کند
این سبزه های سوخته
این سبزه های جوانمرگ
درعمق گندناک یک توهم تاریخی!
من مانده ام و شن
طوفان شن
درحیرتم! درحیرتم!
که از کدام سو
باد ملوس تسلیتی آیا
برمن خواهد زد؟
بهمن ماه 1370

۱۳۸۵ آبان ۱۰, چهارشنبه

مصاحبه با سعید لیلاز

اگرچه با همه دیدگاههای سعید لیلاز موافق نیستم ولی این مصاحبه او را حتما بخوانید.
اگربه مسایل ورزشی و فساد موجود در آن در ایران علاقمندید، از خواندن این گزارش غفلت نکنید.
ارزیابی خصوصی سازی نظام بانکی کشور نوشته ع.سهند را در اینجا بخوانید.