۱۳۸۴ اسفند ۹, سه‌شنبه

خل و چل ها!

من به واقع نمی توانم این دوگانگی، این شیوه عجیب نگرش به خود و دنیا را درک کنم، شما چی؟
آیا فکر می کنید در جهان کشور دیگری هست که پس از یک فاجعه طبیعی، اجازه می دهد اجساد مادران، پدران، فرزندان، برادرها، عموها، خاله ها برای 6 ماه در خرابه ها باقی بماند؟ و آن وقت، به چهارگوشه جهان سرباز و امکانات می فرستد که در کارهمگان فضولی کند؟
به واقع، مشکل این امریکائی ها کجاست؟
به گفته چارلزبندزانس که کارش نقاشی است و این علم و کتل « ماردی گرا» را نقاشی می کند، « بیائین و یک کم کیف کنین»
« واین خبر خوش را از هارا هم داریم. تنها کازینوی شهر که در خشکی قرار دارد جمعه کارش را آغاز کرد. این یعنی، ایجاد 1200 شغل تازه و مهمانان مشتاق. جان رابینسون، مسافری که از سن لوئی آمده می گوید، « الان دیگر وقت آن رسیده که اندکی پول خرج کنیم برای این که بخشی از تولد دوباره نئوارلئانز باشیم».
خوب مبارک است. ولی،
«با این وصف، شهر از خیلی نظرهای دیگر دست نخورده باقی مانده است. چندین دوجین جسد هنوز درمیان خرابه هامانده است چون از ماه دسامبر که بودجه اضافه کاری تمام شد، دیگر کسی برای بازیابی اجساد کار نکرد»
من که عقلم قد نمی دهد!
اصل روایت را در اینجا بخوانید:

0 نظر: