۱۳۸۴ اسفند ۹, سه‌شنبه

مذهب و اقتصاد

مدتی است برای این وبلاگ دارم روی مطلبی کار می کنم تحت عنوان « مذهب و اقتصاد» و از جمله مسایلی که فعلا به ذهنم می رسد می توانم به این موارد اشاره کنم:
اعتماد عمودی به کلیسا و مسجد به جای اعتماد افقی به هم نوع
ترویج فرهنگ عدم تحمل و بی توجهی به فرار مغزها- مغزی که چون ما نمی اندیشد، بهتر است نباشد.
بازارهای مالی: وقتی نزول خواری در دیدگاهی حرام باشد، آیا می توان قانونی برای حمایت از نزول خواران داشت؟ اگر پاسخ منفی است، تکلیف اقتصاد سرمایه داری چه می شود؟
برخورد مردم به همکاری، مقوله نژاد، و مذهب
برخورد مردم به مسئله زنان
برخورد مردم به حکومت
برخورد مردم به حکومت قانون و قانون شکنی
برخورد مردم به اقتصاد بازار
برخورد مردم به مقوله عدالت
برخورد مردم به دوراندیشی- برنامه ریزی برای آینده در همین دنیا، به جای برنامه ریزی برای « آخرت»...
سه تا سئوال دارم که لطف کرده، نظرتان را بنویسید:
- آیا نوشتن چنین مطلبی با توجه به حساسیت موضوع، به گمان شما، درست است یا بهتر است تا به همین جا این کار را رها بکنم؟
- اگر این مطلب را مفید می دانید، علاوه بر این حوزه ها، چه حوزه های دیگری به نظر شما می رسد؟
- درباره همین موارد، نظر خود شما چیست؟

خل و چل ها!

من به واقع نمی توانم این دوگانگی، این شیوه عجیب نگرش به خود و دنیا را درک کنم، شما چی؟
آیا فکر می کنید در جهان کشور دیگری هست که پس از یک فاجعه طبیعی، اجازه می دهد اجساد مادران، پدران، فرزندان، برادرها، عموها، خاله ها برای 6 ماه در خرابه ها باقی بماند؟ و آن وقت، به چهارگوشه جهان سرباز و امکانات می فرستد که در کارهمگان فضولی کند؟
به واقع، مشکل این امریکائی ها کجاست؟
به گفته چارلزبندزانس که کارش نقاشی است و این علم و کتل « ماردی گرا» را نقاشی می کند، « بیائین و یک کم کیف کنین»
« واین خبر خوش را از هارا هم داریم. تنها کازینوی شهر که در خشکی قرار دارد جمعه کارش را آغاز کرد. این یعنی، ایجاد 1200 شغل تازه و مهمانان مشتاق. جان رابینسون، مسافری که از سن لوئی آمده می گوید، « الان دیگر وقت آن رسیده که اندکی پول خرج کنیم برای این که بخشی از تولد دوباره نئوارلئانز باشیم».
خوب مبارک است. ولی،
«با این وصف، شهر از خیلی نظرهای دیگر دست نخورده باقی مانده است. چندین دوجین جسد هنوز درمیان خرابه هامانده است چون از ماه دسامبر که بودجه اضافه کاری تمام شد، دیگر کسی برای بازیابی اجساد کار نکرد»
من که عقلم قد نمی دهد!
اصل روایت را در اینجا بخوانید:

۱۳۸۴ اسفند ۸, دوشنبه

زمینه های استبداد درذهنیت ما ( بخش پایانی)

بگذارید حكومتگران اسبق و حالیه را به حال خودشان رها كنیم و برسیم به روشنفكران و نویسندگان درون و برون مرزی مان كه بارعمده فرهنگی مان بر شانه های ستبر این جماعت قرار دارد. می دانم كه بر بسیاری از این جماعت اندیشمند سخنان من بسی ناخوش آیند جلوه خواهد كرد ولی قصدم و غرضم، به قلم سوگند كه بی حرمتی به كسی نیست. ولی صاف و پوست كنده و بی تعارف می گویم، پدیده ای تا به این حد متناقض ومملو از تضاد نمی شناسم.
متن کامل

۱۳۸۴ اسفند ۷, یکشنبه

بنزین یا اره؟

من نمی دانم مارا چه می شود؟
آقای دکتر ادیب، می فرمایند که « افزايش نرخ بنزين به ميزان 600 تومان و واردات خودرو بدون اخذ هزينه‌‏هاي گمركي اشاره كرد و گفت: با گران شدن بنزين و ارزان شدن قيمت خودرو، مشكل ساختار حمل و نقل جبران خواهد شد»
چه سیاستی بهتر از این؟ ولی به گفته خود ایشان، این راه حل یک « مشکل» کوچک پیش می آورد:
«اما اين روش به ورشكست شدن صنايع خودرو سازي و قطعه سازان منجر مي‌‏شود.»
آیا لازم است آدم حتما اقتصاد خوانده باشد تا بداند که نتیجه اش افزایش بیکاری در جامعه خواهد بود!
از سوی دیگر، ولی اگر حرف مرکز پژوهشها مجلس درست باشد که «هر‌١٠ درصد افزايش قيمت بنزين ‌٥/١ درصد تورم اضافي ايجاد مي‌كند» در آن صورت، بنزین 600 تومانی، تورم را 112.5% بیشتر می کند. بدی اش این است که اکثریت مردم بیچاره تر می شوند ولی « خوبی» اش لابد این است که به جای این که در میزان تورم، مقام پنجم را داشته باشیم، حتما به مقام اول می رسیم و « قهرمان جهان» می شویم!
براساس محاسبات پویان هم، نتیجه این تغییرقیمت این می شود که تورم فقط 25% بیشتر می شود! حتی اگر این رقم هم درست باشد، به نظر من اندکی زیادی، زیاد است. ولی در عین حال، برای این بنزین صاحب مرده باید یک فکری کرد. ولی چه فکری؟
شما را نمی دانم. من یاد آن اره معروف می افتم که تا به نیمه رفته باشد به هر چه نه بد تر آدم!!!!

۱۳۸۴ اسفند ۶, شنبه

زمینه های استبداددرذهنیت ما(5)

گرچه فرد، در این فضای فرهنگی موضوعیت پیدا نمی كندو مادام كه این فضا تغییر نكند، موضوعیت پیدا نخواند كرد، ولی در عین حال شخص و شخصیت در همین فرهنگ نقش برجسته ای می یابد. مسائل ومشكلات چنین مجموعه ای مسائل و مشكلات ناشی از شخص وشخصیت ارزیابی می شوند و به همین دلیل، قابلیت تولید و باز تولید می یابند.
متن کامل

داستان کوتاه!

آقای حسن عزتی، صبح زود ساعت 6 با زنگ ساعت- ساخت ژاپن- از خواب بلندشد. برخلاف دیگران که صح قهوه نمی نوشند، عزتی قهوه جوش- ساخت چین اش را براه انداخت و در حالیکه قهوه -تولید برزیل- داشت اون تو قل قل می کرد، او صورتش را با ریش تراش برقی- ساخت هنگ کنگ- تراشید. بعد، پیراهن- ساخت سیلان- ، جین – ساخت سنگاپور- رابه تن کرده کفش کتونی تازه اش- ساخت کره- را پوشید. برای خودش دو تا تخم مرغ- تولید هلند- را در ماهی تابه- ساخت هندوستان- نیمرو کرد و بعد، درحالیکه داشت صبحانه می خورد ماشین حساب- ساخت مکزیک- را از کیف اش در آورد شروع کرد با آن ور رفتن. چون ساعت مچی اش – ساخت تایوان- نامیزان بود، آن را با رادیو- ساخت هندوستان- میزان کرد و بعد سوار اتوموبیل بی ام دبلیو- ساخت آلمان- 35 ساله خود شد و به خودش گفت، بد نیست به چند بنگاه کاریابی سر بزنم شاید برایم کاری پیدا شود! در پایان یک روز خسته کننده دیگر، کاری گیرش نیامد به خانه برگشت.
صندل – ساخت برزیل- را پوشید، پیژامه نخی- ساخت ترکیه- را به تن کرد. برای خودش یک گیلاس شراب ( قاچاق، ولی تولید فرانسه) ریخت و رفت گوشه اطاق نشیمن و تلویزیون – ساخت اندونزی- را روشن کرد.
روی مبل نشست و در حالی که سیگاروینستون- تولید اوکراین- اش را روشن می کرد، به خودش گفت:
خیلی عجیبه... چرا نمی تونم تو این آباد شه یه کار خوب بگیرم.....

۱۳۸۴ اسفند ۵, جمعه

بازخوانی یک نقد « سکسی» در باره « تعددزوجات» درایران

درحول و حوش مشروطه درایران کتابی منتشر شد به نام « رساله مدنیه» که درباره نویسنده اش اطلاع بشتری نداریم. فقط می دانیم که درآن به سه وجه زندگی درایران آ نروزانتقاد شده است. تعدد زوجات، حجاب نسوان و طلاق. آدم نه چندان شناخته شده ای به نام مشیرالاطباء بر این کتاب نقدی نوشته است
متن کامل

۱۳۸۴ اسفند ۳, چهارشنبه

زمینه های استبداد در ذهنیت ما(4)

در ذهنیت ما، مفاهیم بسیاری از كلمات و مقوله ها هم بسیار مغشوش و در هم برهم است . بی سند تهمت نزنم. همگان به ظاهر می دانیم كه « صداقت » یعنی چه ؟ ولی در بین خودمان و در مناسبات خود با جامعه چی؟ وقتی می گوئیم كه « زبان سرخ سر سبز می دهد برباد» ، جز این است آیا كه « صداقت » را به شیوه ای دیگر تعریف می كنیم!
متن کامل

۱۳۸۴ اسفند ۱, دوشنبه

زمینه های استبداددرذهنیت ما (3)

اجازه بدهید به صورتی دیگر همین نكته را كمی بشكافم. این درست كه می گویئم مارگزیده ار ریسمان سیاه و سفید می ترسد كه اتفاقا ممكن است درست هم باشد. ولی مادام كه آدم مار را نشناسد، ممكن است از ریسمان سیاه یا سفید هم بترسد ولی دلیلی نداردكه دستش را در دهان ماری زرد یا خاكستری فرو نكند.
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۳۰, یکشنبه

زمینه های استبداد درذهنیت ما (2)

برای محافظه كار نبودن و در نتیجه آماده شدن و آماده بودن برای دگرگونی و زیر ورو كردن هر آنچه كه كهنه است، نترسیدن و دلیری لازم است. دلیری قبل ازهرچیز و بیش از هرچیز اعتماد به نفس لازم دارد كه با هیچ بودن همگانی مان جور در نمی آید. مادام كه محافظه كاری توام با ملاحظه كاری هست چیزی دگرگون نمی شود تا ترس و وحشت بریزد و مادام كه ترس و وحشت نریزد، چیزی دگرگون نمی شود. و به اعتقاد من، این است یكی از زمینه های ایستائی در تاریخ ما.
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۲۷, پنجشنبه

به دنیای «تک تمدنی» ما خوش آمدید!

دیشب داشتم اخبارتلویزیون بی بی سی را نگاه می کردم. عکس ها و ویدئوی تازه ای که از شکنجه عراقی ها در زندان ابوغریب در تلویزیون استرالیا نشان داده اند را به نمایش گذاشته بودند.
دنباله

۱۳۸۴ بهمن ۲۶, چهارشنبه

«کمیابی»، «انتخاب» و مشکل اصلی اقتصاد

کم نیستند اقتصاددانانی که معتقدند عمده ترین مشکل ومسئله اقتصاد « کمیابی» از سوئی و « انتخاب» از سوی دیگر است. این دو مقوله بطور تنگاتنگی با هم مربوط اند ورابط علییت نیز از کمیابی به انتخاب می رسد. یعنی اگر «کمیابی» وجود نمی داشت، « انتخابی» نیز ضروری نمی شد و به یک معنا، « مشکل اقتصادی» هم نداشتیم.
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

سوء استفاده از « طبیعت بشر»

نوشته: گاری اولسون

این هم سئوال مقاله نویسی امروز: « با توجه به طبیعت بشر، همیشه جنگ، تجاوز و تقابل خواهیم داشت. توضیح بدهید که چرا با این دیدگاه موافق یا مخالف اید؟».
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۲۳, یکشنبه

معصومیت برای فروش:

نوشته: تامار هان
هرغروب ساعت 6 او در خیابان های سان حوزه، پایتخت کستاریکا راه می رود درحالی که یک دامن خیلی خیلی کوتاه و یک بلوز چسبان و یک کفش پاشنه بلند به پادارد. برای اورال سکس 15 دلار می گیرد و برای آن چه که خودش آن را « سکس کامل» می خواند
50 دلار

سرمایه گذاری خارجی یا فرارسرمایه؟

داشتم ورقه امتحانی یکی از دانشجویان را نمره گذاری می کردم، درمقاله ای که در باره سرمایه گذاری خارجی برای من نوشته، جمله ای آورده است که به نظرم بد نیست شما هم بخوانیدش:
« نمی دانم چه حکمتی است که وقتی یک امریکائی یا انگلیسی پولش را از کشورش به در می برد به آن می گویند "سرمایه گذاری خارجی" ولی وقتی کسی از کشورهای جهان سوم این چنین می کند این را "فرارسرمایه"»می نامند که اتفاقا بد هم هست»!
من که نمی دانم به این جوان چه جواب بدهم؟
آیا شما می دانید؟

۱۳۸۴ بهمن ۲۲, شنبه

زمینه های استبداد در ذهنیت ما:

این پرسش بی گمان پرسش بسیار دشواری است كه پاسخ ساده و سرراستی هم ندارد. از سوئی ما همیشه در ایران با استبداد طرف بوده ایم و از سوی دیگر، تا آنجا كه من می دانم، كمتر پیش آمده است كه ریشه مصائب و مشكلات خودمان را در خودمان جسته باشیم...

۱۳۸۴ بهمن ۱۹, چهارشنبه

سرمایه انسانی و نقش آن در توسعه اقتصادی

اول خواستم د رباره رویدادهای روزانه بنویسم. از حمله به سفارت، از این مضحکه ای که در گرفته است برسر برنامه های « انرژی اتمی ایران» ، بعد دیدم این کار از من بر نمی آید. دل و دماغ ندارم درباره این چیزها بنویسم. اگر مذهبی بودم، شاید این ها « علایم ظهور حضرت» بود ولی مذهبی نیستم در نتیجه نه می فهمم و نه می دانم که چرا؟ فقط به عنوان آدمی که سرم ر انداخته ام پائین و دارم نان و ماست خودم را می خورم می دانم، کار دارد به جائی می رسد که هر کاری که بکنند، نتیجه غلط می شود. اگر دولت ایران به دنبال بمب باشد، که برای خودم و برای دیگران متاسفم. و اگر نباشد که برای امریکائی و انگلیسی ها و آلمان ها وووو متاسفم که یک مشت کلاش و دروغگو به عنوان سیاستمداران انتخاب شده برآنها حکومت می کنند و آنها و مارا بازیچه بلهوسی های خود قرار داده اند! چه پیش می آید؟ نمی دانم! چه می خواهم پیش بیاید؟ آن را هم نمی دانم؟ مگر کسی من و امثال مرا به حساب می آورد که بگویم چه می خواهم یا نمی خواهم....
پس سرم را بیندازم پائین و انشای امروزم را بنویسم. انشای امروز من در باره نقش سرمایه انسانی در توسعه اقتصادی است.

۱۳۸۴ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

باز هم در باره « تحریم اقتصادی»

درروزنامه ایران خواندم که کل درآمد ایران از نفت در سال 2005 میلادی 41 میلیارد دلار بوده است. از آن طرف، در روزنامه ها و سایت های خبری می خوانیم که « مردم خشمگین» ایران می خواهند با همین یک سنگ نفت، همه دنیا را- به غیر از سوریه و کوبا وونزوئلا- « تحریم اقتصادی» بکنند!
از آن طرف، دو تا از کمپانی های انگلیسی در چند روز گذشته حسا ب سود وزیان خود را منتشر کرده اند. کمپانی شل و بی پی در همین دوره 25.6 میلیارد پوند یا نزدیک به 45 میلیارد دلار سود خالص داشته اند.... از کل فروش یا درآمدشان خبر ندارم ولی سود خالص این دو تا شرکت از کل درآمد نفت یک کشور 70 میلیونی بیشتر است!
کسانی که « تخم لق» « تحریم اقتصادی» را در ایران می شکنند، آیا رقم و عدد هم می شناسند و از پی آمدهای « تحریم» دراین شرایط با خبرند، یا فقط برای« مصرف عمومی» و « مسابقه انقلابی نمائی» اظهار قضل می کنند؟

۱۳۸۴ بهمن ۱۶, یکشنبه

درحاشیه یک عکس!

وقتی چشمم افتاد به این عکس، نمی دانستم باید گریه کنم یا باید بخندم! در تظاهرات دیروز تهران، ایرانیان خشمگین خواهان تحریم اقتصادی هستند. بخودی خود ایراد ندارد. باشد تحریم بکنید. ولی برسراقتصاد ایران چه خواهد آمد؟
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۱۵, شنبه

اندر مضار قاطی کردن اقتصاد با هر چه های دیگر

....من فعلا کاری به مباحث دیگری که در این راستا پیش آمده ندارم، ولی من یکی نمی فهمم چرا در ایران همه چیز را با همه چیز قاطی می کنیم! اگر بخواهیم به واقع این تصمیم را اجرا کنیم، برنده کیست و بازنده کی؟ آخرحتی در این سطح که نمی شود همین طور شکمی و برای مصرف داخلی و در محدوده نمازگزاران جمعه تصمیم گیری کرد!متن کامل

اقتصاد« رشوه خواری»( بخش پایانی)

دریادداشت پیشین گفته بودم که هستند کسانی که معتقدند اتفاقا رشوه آن قدرها هم بدنیست. خوب، اول دلایلشان را بشنویم.
این جماعت معتقدند که درنتیجه فساد و رشوه خواری، سرمایه گذاری بیشتر در جامعه امکان پذیر می شود. برای این نکته دو دلیل ارایه می دهند. از یک سو رشوه خواری، انباشت بیشتر سرمایه را امکان پذیر می سازد و از طرف دیگر، ریسک و بی ثباتی وعدم اطمینان را کاهش می دهد( این نکته را به خاطر داشته باشید به آن بر می گردم).
متن کامل

۱۳۸۴ بهمن ۱۴, جمعه


همه بازداشت شدگان باید بدون قید وشرط آزاد شوند.

داشتن سندیکا و حق اعتصاب، از حقوق اولیه انسانی کارگران است.

۱۳۸۴ بهمن ۱۳, پنجشنبه

اقتصاد « رشوه خواری»

آن چه در این پست نوشته ام بخش هائی از مقاله ای است که انگلیسی اش را در اینجا می شود یافت ومتن اولیه اش هم در کتاب« مقدمه ای براقتصاد سیاسی، نشر نی، 1376) چاپ شد. تازگی ها داشتم دو باره می خواندمش، فکر کردم با مباحثی که در ایران می گذرد، بد نیست بخش هائی از این مقاله در دسترس شما بگذارم. لابد لطف می کنید و نظرتان را می نویسید. اگر هم ننوشتید که فدای سرتان.
متن اصلی

۱۳۸۴ بهمن ۱۲, چهارشنبه

بدون دلارهای نفتی چه می کردیم؟

اداره گمرک جمهوری اسلامی ارقام تجارت ایران برای ده ماه گذشته را منتشر کرده است. دربرابر 8 میلیاردو 66 میلیون دلار صادرات غیر نفتی، کل واردات به ایران در همین مدت، 31 میلیارد و 336 میلیون دلار بوده است. یعنی برای ده ماه، بدون محاسبه نفت، اقتصاد ایران 23 میلیارد و 270 میلیون دلار کسری تراز داشته است. اگر دلار را 900 تومان محاسبه کنیم حدودا 21000میلیارد تومان محصولاتی که در بازارهای ایران خرید وفروش شد، به طور مستقیم به این دلارهای نفتی وابسته بود. به سخن دیگر، کسری تراز غیر نفتی ایران ماهی 2100 میلیارد تومان، یا روزی 70 میلیون تومان است!
خدا بدهد برکت!
دعا کنیم که قیمت نفت در بازارهای بین المللی نشکند، چون اگر بشکند، کمر اقتصاد ما هم همراهش می شکند!

بخش نفت و بیماری هلندی

وقتی پول یک کشوری با افزایش قابل توجه ارزش روبرو می شود- به دلایلش خواهم پرداخت- در نتیجه، صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گران تر شده ولی واردات به آن به نسبت ارزان تر می شود. بطور کلی، این وضعیت را بیماری هلندی می نامند.
متن کامل
درضمن روزبه هم در این باره نوشته است که حتما بخوانید.
بعلاوه این و این را هم بخوانید.